مدح و شهادت امام هادی ( علی النقی) علیهالسلام
تا چشم وا کرد این پسر، چشمانِ تر دید خوب امتحان پس داد اگر داغِ پدر دید از بس که دل میبُـرد از اطـرافـیانـش یک عمر از دستِ حسودان دردسر دید این بار «سُرَّ مَن رَأی» مغلوب غم شد وقتی که مهمان را به کویش دربهدر دید در چشم ابراهـیمیاش اما غـمی نیست باید که این ویـرانه را از آن نظـر دیـد در کـوچهها، پـای بـرهـنه، سَـیّدِ شهـر اینجا مگر شام است؟ ای مردم! چه کردید؟ قبری که پیـشاپیـش در این خانه کَـندید تنها به چـشـمش سجـده و آهِ سحـر دید در شهر غربتخیزتان بهتر که تنهاست! از همجواری با شما خـیری مگر دید؟ مردی گـریـبانچـاک افـتاده به خاکـش میشد پدر را مو به مو در این پسر دید! بر خاک، شیون زد کسی: «وای از دوشنبه!» انگـار آنـجـا مـادری را پـشـت در دیـد |